امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - هادی حزباوی :
خبرنگار در قلمرویی معماگونه زیست میکند؛ جایی که یقین به رؤیایی دست نیافتنی بدل می شود و هر گزاره ای که می نویسد، پیش از آنکه پاسخی بیابد، پرسشی ژرف تر می گشاید. این همان تناقض بنیادین است؛ از یک سو مدعی روایت واقعیت است، اما از دیگر سوی واقعیت همواره از چنگ واژهها می گریزد، همچون سایه ای که با هر گام نزدیک شدن، دورتر می شود.
حقیقت نه در انزوای ذهن، که در فضای گفتگو متولد می شود. مارتین بوبر با مفهوم «من - تو» نشان می دهد که شناخت اصیل تنها در ارتباطی دوسویه ممکن است. اما این حقیقتِ گفتگومحور، آنگونه که گادامر با مفهوم «امتزاج افق ها» نیز بیان کرده بود، شیئی تصاحب شدنی نیست، بلکه جریانی پیوسته و سیال است.
از چنین منظری نیز باید بپذیریم که خبرنگار راستین نه مالک حقیقت، که رهرویی است در مسیری بیپایان؛ مسیری که در آستانه ی تحقق، همواره شکننده باقی میماند.
همچنین شک نیز فضیلتی است که خبرنگار را از جمود فکری می رهاند. شکی که نقطه عزیمت تمامت کنش های ما به سمت مجهولات و ناشناخته هاست که بی یاری آن راه به مقصود بردن و کشف حقیقت، نه تنها برای خبرنگار که برای همه جویندگان آنچه حق می پندارند، میسور نخواهد بود.
اما آیا حقیقت میل به آن دارد که تنها از منبعی واحد خود را به نمایش گذارد؟! و یا آوا و طنینی یگانه را بر می گزیند؟!
گادامر آن فیلسوف تاویل، چنین باوری را باز می نمایاند که فهم حقیقت مستلزم تعاملِ چندآوایی دیدگاه هاست و...
که بالطبع، خبرنگار آگاه نیز می داند روایت او تنها یکی از آواها و افق های ممکن است و هر پرسشِ به جا، پنجرهای تازه به روی ابعاد ناپیدای واقعیت می گشاید.
اوست که در لحظه سهمگین انتخاب با تنهایی مطلق روبروست. او باید تصمیم بگیرد کدام روایت را بازگو کند و کدام صدا را نادیده بگیرد، در حالی که می داند رسالتِ خبرنگارِ اصیل، نه انحصار حقیقت، که میزبانی از فضای گفتگوست. و این همان بار سنگین آزادی است که باید بر دوش بکشد؛ رسالتی که در تقاطعِ مسئولیتِ فردی و ضرورت شنیدنِ حتی ناخوشایندترین صداها معنا مییابد.
اما جامعه که همواره و پیوسته در جست و جوی راه و پاسخ های فوری است، گو اینکه ساده انگاری و ابتذال حرفه خبرنگاری و خبرنگار را ببار خواهد آورد. خبرنگارِ ژرف نگر در چنین فضایی که در مییابد؛ زیستن در ابهام، شرافتمندانه تر از تسلیم یقین های ساختگی و زودگذر زمانه است.
در جهان پیچیده امروزی تواضع فکری نخستین فضیلت اوست؛ او میداند که واقعیت همواره فراسوی روایت های تقلیل گرایانه جای دارد.
گاه رویدادها چنان ویرانگرند که گویی هر معنایی را از هستی می زدایند. در چنین مواقعی، خبرنگار باید به جست و جوی جرقه های معنا در خودِ فرآیند گزارش دادن ادامه دهد.
او آگاه است که گزارش های عمیق، نه با ارائه ی پاسخ های از پیش ساخته، که با برانگیختن پرسش های اساسی، مخاطب را به تأمل وا میدارند.
در جهانی که بسیاری با چشمهایی بسته میزیند، خبرنگار شاهد عصر خویش است. شهادت او برای حفاظت از حافظه ی جمعی ضروری است، چرا که فراموشی بزرگ ترین دشمن حقیقت است.
او راهنماست، اما مسیر را تعیین نمیکند، بلکه چراغ هایی بر میافروزد تا مخاطب خود راه خویش را بیابد.
هیچ گزارش خبری نقطه ی پایان نیست. هر روایت، دریچه ای است به روی روایتی دیگر. خبرنگار فرزانه می داند که کار او کامل شدنی نیست و این همان انگیزه ای است که پیوسته او را به میدان باز می گرداند، نه برای تصاحب حقیقت، که برای تداوم گفت و گویی بی پایان با آن.
خبرنگار، بسان سیزیف مدرنی است که سنگ حقیقت را به بالای کوه میراند، با آگاهی به ناتمامی این کار. اما در همین تکرار است که معنا زاده می شود؛ در نفسِ عملِ روایت کردن.
باری، این است تراژدی و تقدسِ حرفهی او، ایستادن بر مرزِ باریکِ شک و یقین، سکوت و گفتار! و در همان فضای گفتگویی که حقیقت، اگرچه دست نیافتنی، همواره در میانهی آن متولد میشود.
جمعه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۴
روز خبرنگار